دانستنی های سرطان

جمعه, 30 خرداد 1393 ساعت 00:00

بهترین هدیه

فرن دریسچر، بازیگر و تهیه کنندۀ فیلم و سریال سرشناس آمریکایی متولد سال 1957، با بازی در بسیاری از مجموعه ها و سریال ها یکی از شناخته شده ترین چهره های تلویزیون در آمریکاست. سریال "نانی"، یکی از موفق ترین کارهای اوست که بابتش نامزد جوایز امی و گولدن گلوپ نیز شده است. اما بعد از خبرابتلای سرطان او شهرتش چند برابر گردید. در سال 2000 بعد از دو سال مراجعه پیاپی به هشت پزشک و تشخیص های اشتباه، او متوجه شد که به سرطان رحم مرحله 1 مبتلا شده است.  

فرن بعد از خارج کردن رحم و بهبودی، در سال 2002  تجربیات دوران بیماری اش را در کتابی به نام "مشارکت عمومی در سرطان " گردهم آورد. هدف او از انتشار این کتاب، ارتقای آگاهی مردان و زنان در مورد توجه به علائم هشدار دهنده سرطان و توانمندسازی خود برای مقابله و درمان آن بود. اما این انتهای فعالیت های فرن در حوزه ارتقای آگاهی درباره سرطان نبود. پس از آن او مؤسسه غیر انتفاعی "جنبش سرطان اشمانسر" را به منظور افزایش سطح آگاهی عمومی برای تشخیص زودهنگام سرطان پایه گذاری کرد.

بهتر است داستان فرن را از زبان خودش بشنویم:
من بهبود یافته از سرطان رحم هستم، سرطان من به مدت دو سال، به اشتباه به عنوان علائم قبل از یائسگی تشخیص داده می‌شد. شاید یکی از دلایلی که منجر به این تشخیص اشتباه می شد  شرایط و شیوۀ زندگی من بود. بر خلاف شواهد تجربی و علمی که پزشکان برای یک بیمار مبتلا به سرطان رحم تا آن زمان دریافته بودند،  من بسیار جوان و لاغر بودم و تغذیه سالمی داشتم. بنابراین پزشکان ابتلای من به این بیماری را بسیار بعید می دانستند. در آن زمان، از اینکه می شنیدم برای ابتلا به چنین سرطانی بسیار جوان هستم خوشحال بودم. امّا سرانجام پس از آزمایشات دقیق تر بزرگترین ترس من به واقعیت پیوست...

روی تختم دراز کشیده بودم و داشتم تلویزیون تماشا می کردم. تلفنم زنگ خورد. زمانی که پزشکم به من گفت مبتلا به سرطان شده ام پاهایم سست شد. روی دو زانو نشستم و گریستم. فکرهای منفی بسیاری از ذهنم گذشت. با خودم گفتم در حال مرگم. در آن تماس تلفنی دکتر به من گفت که تنها راه درمانم خارج کردن رحم از بدنم است. این کار برای هر زنی بسیار سخت است. اما برای زنانی که فرزندی ندارند، می تواند بسیار دردناک تر باشد. من فرزندی نداشتم و این کابوسی وحشتناک بود. من سرطان داشتم. این واقعیت را بعد از مراجعه به هشت پزشک فهمیده بودم.

اما با گذشت زمان دریافتم که باید بیماری ام را قبول کنم و با دید منفی به آن نگاه نکنم. شما می توانید برای مدتی ساکت باشید. حتی برای مدتی خشمگین شوید. و شاید با خودتان بگویید "چرا من؟!". اما بالاخره می فهمید شما خود ناجی خودتان هستید. من رفتم تا چیزی را که باید یاد می گرفتم، یاد بگیرم. به خودم آمدم. با پزشکم همراه شدم. سؤال هایم را از او پرسیدم. به خودم کمک کردم و بالاخره بهبود یافتم. من تصمیم گرفته بودم هر لحظه را زندگی کنم.

پس از آن شروع به نوشتن کتابی کردم. احساس کردم اگر تجارب خود و علائمی که منجر به تشخیص دیرهنگام بیماری من شد را در اختیار دیگران نگذارم، نه تنها به خودم، بلکه به جامعه پزشکی نیز خیانت کرده ام. در سال 2002 کتابم را منتشر کردم تا اتفاقی که برای من افتاد برای دیگران نیفتد. این کتاب شروع راه جدیدی در زندگی ام بود. مأموریت جدیدم در زندگی را با پایه-گذاری مؤسسه "جنبش مشارکت عمومی در سرطان" با هدف ارتقای کیفیت بهداشت و درمان زنان ادامه دادم. تا از این به بعد به جای اینکه زنی را بیمار بنامیم، او را در حال درمان به حساب آوریم و الویت های جامعه را به جای جستجو برای درمان سرطان، به پیشگیری و تشخیص زود هنگام سرطان در اولین مرحله اش تغییر دهیم.

من مشهور بودم. بعد از آن سرطان گرفتم. اما پس از آن زندگی می کنم تا درباره آن صحبت کنم. باید آن را با زیبایی، شجاعت و قدرت هر چه تمامتر بازی کنید. در حال حاضر خوب هستم. احساس بسیار خوبی دارم. اگر بخواهید سنم را بپرسید می گویم من 13 سال است که متولد شده ام و زندگی می کنم. من نمی خواستم سرطان بگیرم. برای کسی هم آن را نمی خواهم. اما سرطان بهترین اتفاق زندگی من بود. گاهی اوقات بهترین و با ارزشترین هدیه ها، در زشت ترین و بدترین شکل ممکن هدیه می شوند.

امروز با تلاش های فرن و همکارانش به دلیل تشخیص زودهنگام و ارتقای کیفیت خدمات و درمان آمار بهبود یافته های از سرطان با افزایش چشمگیری رو به رشد است.


فرنوش جهرمی رجبی
در جهان امروز سرطان یکی از علل عمده مرگ و میر در جوامع بشري بوده و در بعضی از کشورها پس از بیماري هاي قلبی عروقی، مهم ترین علت مرگ را تشکیل می دهد.
 
براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، 25 درصد از کل مرگ و میرهاي زنان به علت تومورهاي بدخیم رخ می دهد که 18 درصد آنها مربوط به سرطان گردن رحم می باشد
 
پس از جراحی رحم، تکرر و بی اختیاری ادرار و ناراحتی هنگام ادرار کردن و ادم (ورم) اندام های تحتانی از جمله عوارضی هستند که می توانند برای بیمار بخصوص در روزهای اولیه مشکل زا باشند. دراین مقاله برآن شدیم تا روش ها و ورزش های مؤثر در کاهش این دو عارضۀ مهم را در اختیار شما عزیزان بگذاریم.
 
 
تمرينات تخليه‌ كننده لنف و کاهش ادم و تورم پاها
در هنگام انجام اين تمرينات نكات زير را در نظر داشته باشيد:
• از پوشش‌هاي فشاري مانند بانداژ يا لباس‌هاي مخصوص اين كار استفاده كنيد.
• حركات را به‌ صورت تكراري و آرام انجام دهيد.
• خودتان اندام را حركت دهيد و براي حركت دادن آن از كسي كمك نگيريد.
• در هنگام انجام تمرينات پمپ‌كننده در قسمت‌هاي انتهايي اندام، اندام متورم را بالاتر از سطح قلب قرار دهيد.
• همزمان با انجام حركات، تنفس عميق داشته باشید.
• ابتدا حركات را با تكرار كم شروع كنيد و سپس به‌تدريج تعداد تكرار را افزايش دهيد تا باعث خستگي بيش از اندازه شما نشود.
• تمرينات نبايد باعث بروز درد در اندام متورم بشود. درصورت احساس درد، بايد شدت تمرين را كاهش داد.
• انجام ماساژ همزمان با تمرين باعث افزايش سرعت تخليه لنف مي‌شود.
• راستاي مناسب بدن را هنگام انجام تمرينات حفظ كنيد.
• بهتر است این تمرینات را سه بار در روزو هرحرکت را 15-10بار درهرنوبت تکرار کنید.
 
 
ازمهمترین این تمرینات:
• پمپ مچ پا ( ankle pump)
برای انجام این تمرین، روی زمین یا تخت دراز بکشید و سپس به آرامی پنجه و مچ پا را به سمت بالا وپایین حرکت دهید. با این روش به کمک پمپ عضلانی به تخلیۀ ادم کمک می‌کنید.
پمپ مچ پا
 
• تمرینات کششی عضلات ساق پا:
 روی زمین بنشینید. پاها را بکشید. دست‌ها را دو طرف خود روی زمین بگذارید. بعد به مدت یک دقیقه سرپنجه‌ها را تا جای ممکن به سمت خود بکشید.
سپس سرپنجه ها را تاجایی که ممکن است به پایین بکشید و از خود دور کنید و به مدت یک دقیقه در این وضعیت نگه دارید.
 
• حرکات چرخشی مچ پا:
برای انجام این تمرین، روی زمین یا تخت دراز بکشید و سپس به آرامی پنجه و مچ پا را در جهت عقربه ها و درخلاف جهت عقربه های ساعت بچرخانید.
 
حرکات چرخشی مچ پا
 
روی یک صندلی بنشینید و یک توپ تنیس را زیر کف پا گذاشته و بدون آنکه به آن فشار بیاورید آن را حرکت دهید و بچرخانید. این حرکت را برای هر پا به مدت یک دقیقه در روز انجام دهید.
 
• بالا آوردن پا به طورمستقیم:
برای انجام این تمرین، روی زمین یا تخت دراز بکشید و سپس به آرامی پا را از ناحیۀ ران با زانوی صاف از روی زمین یا تخت بلند کنید و 10 ثانیه در این حالت نگه دارید و سپس به آرامی پا را پایین بیاورید و 5 ثانیه استراحت کنید و دوباره این حرکت را انجام دهید.
 
بالا آوردن پا به طورمستقیم
• تقویت عضلات اندام تحتانی:
سرپا بایستید. یک پا را لبه پله قرار دهید، به طوری که فقط پنجه روی پله باشد و پاشنه بالاتر قرار گیرد. پای دیگر را پشت پایی که روی پله است قفل کنید و خود را تا جای ممکن بالا بکشید. بعد به حالت طبیعی اول برگشته و این بار پاشنه را که زیر آن چیزی نیست پایین‌تر از بلندی پله بیاورید. این کار را روی هر پا 20 مرتبه تکرار کنید.
 
تقویت عضلات اندام تحتانی                                   
• بالا آوردن زانو:
سرپا بایستید. دست ها را از هم باز کنید. یکی از زانوها را تا جایی که می‌توانید بالا آورده و به سینه نزدیک کنید و یک دقیقه در این حالت بمانید. برای پای دیگر هم همین کار را تکرار کنید.
 
بالا آوردن زانو
 
• ماساژ ساق پا:
برای انجام ماساژ ساق پا، در حالت به پشت خوابیده یا دمر پا را اندکی بالاتر ازسطح زمین قرار دهید و سپس از همراهتان بخواهید به آرامی و با فشار کم پا را از ناحیۀ انگشتان پا به سمت زانو و ران ماساژ دهد. ماساژ ساق پا را 3 تا 4 بار در روز و هر بار در حدود 10 تا 15 بار تکرار کنید.
 
ماساژ ساق پا
 
 
تمرینات تقویت کننده ناحیه کف لگن
 از دیگر عوارض مهم بعد از انجام جراحی و رادیوتراپی تکرر و بی اختیاری و ناراحتی هنگام ادرار کردن است که یکی از علل مهم این مشکل ضعف عضلات کف لگن می باشد. در اینجا نیز برای تقویت عضلات ناحیۀ کف لگن و کاهش عوارضی که به دنبال این ضعف به وجود خواهد آمد تمریناتی را در اختیار شما عزیزان قرار می دهیم:
 
• ورزش های تقویت کننده عضلات کف لگن (Kegel exercise):
ورزش کگل یک سری حرکات ورزشی هستند که با هدف تقویت عضلات حمایت کننده مقعد و واژن در کف لگن عمل می کنند. این ورزش ها در کنترل بی  اختیاری مدفوع و ادرار و تقویت عضلات اطراف واژن و جلوگیری از پرولاپس یا افتادگی رحم نیز مؤثرند.
 
شیوۀ صحیح انجام این ورزش ها:
o ماهیچه‌های مقعد و ماهیچه‌های اطراف واژن را در حالت فشرده نگاه دارید، به نحوی که گویا می‌خواهید از رفتن به توالت خودداری کنید.
o این ماهیچه‌ها را یک بار، دوبار و سه بار منقبض کنید.
o آنها را در همین حالت نگه دارید اما به تنفس خود ادامه دهید.
o آنها را رها کنید.
o هنگامی که بدن شما به حالت طبیعی بازگشت، ماهیچه‌ها را به سمت بیرون فشار دهید.
o آن‌گاه مجدداً این عضلات را فشرده و منقبض کنید.
o این تمرین را هر روز چند مرتبه، هنگام انجام کارهای روزمره، تکرار کنید.
 
ورزشهای تقویت کننده عضلات کف لگن  
 
فشردن و بالا کشیدن عضلات کف لگن به صورت آرام:
o ماهیچه‌های کف لگنی را به آرامی، تا جایی که می‌توانید، منقبض و فشرده کنید و سعی کنید حین انقباض آنها را به سمت بالا بکشید.
o حدود 5 ثانیه انقباض را نگه دارید
o این حرکت را 10 بارپشت سرهم تکرار کنید.
o سپس به آرامی آنها را شل و رها کنید.
 
فشردن و بالا کشیدن عضلات کف لگن به صورت آرام
 
• فشردن و بالا کشیدن سریع:
o مراحل کشش و رهاسازی را مانند حالت قبل ولی به سرعت انجام دهید.
o می‌توانید با شماره 1 عضلات کف لگن را بالا بکشید و با شماره 2 رها کنید.
o این حرکت را10 بار پشت سرهم انجام دهید.
o این عمل را مکرراً و با سرعت انجام دهید.
o با قوی‌تر شدن عضلات، می‌توانید این تمرین را در دفعات بیشتر انجام داده و هر بار، عضلات را به مدت زمان بیشتری در حالت فشرده نگه دارید.
o پس از چند هفته، باید پیشرفت قابل توجهی داشته باشید اما باید این تمرین‌ها را به مدت چند ماه انجام دهید تا آنها به میزان حداکثر قدرت خود برسند.
o بسته به میزان ضعیف بودن این ماهیچه‌ها هنگام آغاز تمرینات، تعداد تکرار آنها متفاوت است اما تلاش کنید تا این تمرین‌ها را با 50 مرتبه در روز آغاز کرده و ظرف چند هفته به میزان 120 بار در روز برسانید.
o شما می‌توانید این تمرینات را هنگامی که نشسته، ایستاده یا دراز کشیده‌اید و یا هنگامی که مشغول فعالیت‌های روزمره مانند نشستن روی مبل و صندلی و صحبت با تلفن و یا مشاهده تلویزیون هستید، انجام دهید.
 
 
حین انجام تمرینات نکات زیر را رعایت کنید:
o نفس خود را حبس نکنید.
o به جای انقباض و بالا آوردن، عضلات را بسمت پایین فشار ندهید (گویی در حال دفع ادرار و مدفوع می باشید).
o عضلات باسن، ران و شکم را سفت و منقبض نکنید.
o پاها را به یکدیگر نفشارید.
o بهتراست این تمرینات را ابتدا در حالت خوابیده انجام دهید.
o این تمرینات را با مثانۀ پُر انجام ندهید؛ زیرا باعث ضعیف شدن عضلات کف لگن می شود.
o این تمرینات را 3 تا 4 بار در روز انجام دهید.
 
• تمرین پل زدن:
o به پشت دراز بکشید و زانوها را خم کنید و کف پاها را روی زمین بگذارید.
o پاها به عرض شانه باز باشد. سپس دستها را در کنار بدن و کف آنها را روی زمین بچسبانید.
o همراه با بازدم و انقباض عضلات باسن، لگن و باسن خود را از زمین بلند کنید و پل بزنید.
o در این حالت باید کف دستها روی زمین قرار گیرد.
o سپس با دم به حالت اول باز گردید.
o در حالت پل ۱۰ ثانیه مکث کنید. و این تمرین را 10 بار تکرار کنید.
 
تمرین پل زدن
پریسا اعلایی
فیزیوتراپ
 
منابع:
- National association for continence (NAFC)
- Information courtesy of Bruce M.LaBarecque. UMHS Mishigan bowel Contorol Program and physical therapy,january 2009
- Exercises for getting rid of Water in your legs. By Penny Eims, eHow contributer, last update April 30,2013
- Australian Physiotherapy Association
- How to do Kegel exercises edited by kristen, Ben Rubenstein, Fluckety, Know It Some and 23 others

 

منتشرشده در بازتوانی و ورزش
رحم زنانه ترین عضو بدن زنان است. عضوی که زن را به جنس کاملاً متمایزی تبدیل می کند. عضوی که زن را مادر و خالق زندگی می نماید. در روانکاوی، مردان را دارای "رشک رحم"  قلمداد می کنند1 و بخش بزرگی از تمایل مردان به همسر گزینی را ناشی از نیاز آنها به زن برای زاد و ولد و تملک رحم می شمارند. شاید امکان رشد و نمو جنین در داخل رحم و تولید نسل، تنها معنای روانکاوانه این عضو نباشد. در شرایطی که:
 
- زن امکان قرار گرفتن در جایگاه زنانه خود را نداشته باشد،
- نتواند زن بودن خود را پذیرفته و زندگی کند، و به دلایل فرهنگی و اجتماعی یا خانوادگی، مجبور به بر عهده گرفتن نقشهای مردانه گردد،
- و یا به دلیل زن بودن مورد سوء استفاده قرار گیرد،
 
با این عضو زنانه دچار تعارض می گردد. خشم زن و دختر جوان نسبت به جنسش، که ناشی از شرایط تحمیل شده به او به واسطه جنسیتش است، معمولاً باعث بی توجهی به سلامت در اندامهای زنانه، تمرکز استرس در این اندامها ونهایتاً بروز مشکلاتی در آنها می گردد. واژینیسموس (انقباض عضلات واژن که عمل جنسی را غیر ممکن می نماید) شناخته شده ترین این مشکلات است که اغلب منشأ روانشناختی دارد و باعث مشکلات جسمانی و ارتباطی می گردد.
 
روانشناسی سرطان رحم فرآیند پیچیده ای است. از آنجاکه اغلب زنان خود را به عنوان "زنی که باید انتخاب شود، مورد عشق قرار گیرد و نهایتاً به عنوان یک زن زاد و ولد کند"، می شناسند، شاید سرطان رحم بیش از سایر سرطانها (حتی بیش از سرطان پستان) جنسیت آنها را تحت شعاع قرار می دهد. گاهی اگر بیمار در سنین باروری باشد آغاز درمان خود را به تعویق می اندازد یا حتی ممکن است برای درمان اقدام نکند، حتی اگر زندگیش به طور جدی تهدید شود. در اغلب این موارد در ذهن این افراد "من یعنی زن بودنم" و " زن بودنم یعنی باید بتوانم زاد و ولد کنم " و "درمان سرطان رحم از توانایی و جذابیت جنسی زن می کاهد". متأسفانه در جامعه تفکرات اشتباه زیادی در مورد علت ابتلا به سرطان رحم و تبعات این سرطان و درمان آن بر زندگی جنسی زنان رواج دارد. این تفکرات غلط و نیز عدم امکان ابراز زن بودن و یا خشم نسبت به آن، همگی سرطان رحم را از نظر روانشناختی پیچیده تر می نمایند.
 
 
خشم نسبت به شریک جنسی
گاهی زنانی که به سرطان رحم مبتلا می گردند، شریک جنسی خود را باعث و مقصر بیماریشان می دانند. خشم نسبت به شریک جنسی، تعمیمی از خشم نسبت به رابطه ای غیر صمیمی و تحمیلی یا رابطه جنسی ای غیر ارضا کننده است. بعلاوه تفکرات غلط زیادی هم در این مورد رواج دارد. در این صورت:
 
- درمان رابطه زناشویی، و پرداختن به جنبه های قابل اصلاح آن،
- اصلاح باورها نسبت به جنس مخالف،
- اصلاح تفکرات غلط درباره علت ابتلای به بیماری،
- و درمان خشم ابراز نشده طولانی مدت،
 
می توانند کمک کننده باشند. در این شرایط کمک گرفتن از مشاور خانواده و مشارکت همسر در درمان تعارضات زناشویی برای بهبود شرایط روانشناختی بیمار، پذیرش درمان مناسب و بالا بردن احتمال بهبود از بیماری پیشنهاد می شود.
 
 
احساس ارزش درونی
در ابتلا به اکثر بیماریها، عشق به خویشتن و توجه به بدن به طی کردن مسیر درمان کمک می کند. شاید عشق ورزیدن به خود، به ظاهر آسان باشد ولی برای کسانی که سالها در محیطهای قضاوتگر و مشروط زندگی کرده و نتوانسته اند عشق و محبت مورد نیاز خود را از والدین یا همسر تأمین نمایند، رویایی دست نیافتنی به نظر می رسد. در شرایطی که فرد به واسطه ویژگی ای که امکان تغییر آن را ندارد، مانند جنسش، همواره مورد قضاوت (مثبت یا منفی)، سوء استفاده و عدم باور باشد، پذیرش و عشق به خود دشوارتر نیز می گردد.
 
آنگاه خشم و نفرت یا نگرانی های فرد روی عضو جنسی متمرکز می شود و حتی شاید تمام رابطه فرد با والدین، همسر و فرزندانش نیز مشروط به جنسیتش باشد. تمرکز فرد روی اندامهای جنسی به عنوان منشأ هویت یا حب و بغض، درگیر شدن این اعضا با بیماری را تبدیل به یک مشکل همه جانبه می نماید. تفکیک حس هویت و احترام به نفس از جنس، فرآیندی است که در کودکی باید شکل بگیرد ولی اگر در هر سنی به آن آگاه شویم و در راه شناخت خود و احترام به خود قدم برداریم دور از ذهن نیست که بتوانیم "خویشتن دوستی" را گسترش دهیم. این امر به پذیرش درمان و طی مراحل درمانی کمک خواهد کرد. نتیجه نهایی این فرآیند آن است که فرد صرف نظر از اینکه در تعریف جامعه و والدین از " دختر خوب " قرار بگیرد یا بتواند توقع همسر از "زن خوب" و توقع فرزندان از " مادر خوب " را بر آورده سازد، خود را ارزشمند می داند و برای تحقق خود حقیقی اش تلاش می کند.
 
 
انتخاب زندگی  
در هر لحظه از زندگی انتخاب می کنیم. انتخاب می کنیم که امروز را موهبتی برای زیستن بسازیم یا فاجعه ای ناگزیر. نگرش و افکار و هیجان و عملکردمان را انتخاب می کنیم. اگر هنوز طفیلی ای هستیم که از مادر هستی زاده نشده ایم به نفعمان است که زاده شویم و مسئولیت انتخاب هایمان را بپذیریم. انتخاب زندگی، یکی از خطیرترین انتخابهاست.گاهی با بی توجهی به جسم و روان و روابطمان، با نادیده گرفتن آنچه هستیم و واقعاً می خواهیم باشیم و یا با انتخاب سبک زندگی ناسالم، زندگی نکردن را انتخاب می کنیم.
 
اگر در شرایط دشواری مانند انتخاب درمان مناسب برای سرطان رحم که امکان از دست رفتن باروری را ایجاد می کند قرار گرفته ایم، انتخاب درمان، در واقع انتخاب زندگی است. اگر من فقط باروریم نباشم، با از دست دادنش می توانم زندگی کنم و از بودن لذت ببرم. بررسی باورهایی که نسبت به خود داریم می تواند به این انتخاب کمک کند. پذیرش من زنده و خلاق، معنای بودن و رابطه را تغییر می دهد و کمک گرفتن از درمانگر مناسب برای پیدا کردن معنای جدید زندگی پس از درمان سرطان رحم، این مسیر را تسهیل می نماید.
 
 
بعد از درمان سرطان رحم چگونه زندگی کنم؟
پس از درمان سرطان، بازگرداندن جنبه های خوشایند زندگی پیش از ابتلای به سرطان، بهترین راهکار است. پیشنهاد درمانگران این است که فرد با فعالیت های خلاق، تجربه هنر، ورزش و روابط حمایت کننده امکان یافتن جنبه های متفاوتی از خود را پیدا نماید. تغییر دادن جنبه های ناخوشایند زندگی با کمک گرفتن از متخصصین و اطرافیان نیز بخش بزرگی از این روند خواهد بود.
 
 
ندا یارایی مشاور و روانشناس
 
پنج شنبه, 29 خرداد 1393 ساعت 00:00

نکات خواندنی در مورد سرطان اندومتر (رحم)

رحم بخشی از دستگاه تناسلی خانم‌‌‌‌‌‌‌‌هاست جنین در آن رشد می‌‌‌‌‌‌‌‌کند. رحم در حفره لگن بین مثانه و ركتوم قرار دارد. بخش پايینی رحم که باریک است دهانه رحم (سرويكس) و بخش میانی که پهن است تنه رحم نام دارد. قسمت بالایی رحم که برجسته است فوندوس نام دارد. لوله‌‌‌‌‌‌‌‌های فالو‌‌‌‌‌‌‌‌پ در بالا و طرفین قرار دارند و رحم را به تخمدانها مرتبط می کنند. بافت دیوار ه رحم دولایه است. لای ه درونی یا پوشاننده آندومتر، و لای ه بیرونی که ماهیچه ای است میومتر نام دارد. رحم هم همانند سایر اعضای بدن دچار بیماریهای مختلفی می شود که خوشبختانه در اکثر موارد، بیماریهای خوش خیم هستند که به راحتی درمان می شوند.
 
 
بیماریهای خوش‌‌‌‌‌‌‌‌خیم رحم
فیبروئید: تومور شایع ماهیچۀ رحم است و بیشتر بعد از 40 سالگی دیده می شود. احتمال دارد فیبروئیدها متعدد باشند ولی نکته مهم این است که آنها تبدیل به سرطان نمی‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. بعد از یائسگی فیبروئیدها کوچک و گاهی ناپدید می‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. فیبروئیدها معمولاً هیچ علامتی ندارند و هیچ درمانی هم لازم ندارند، ولی گاهی بسته به اندازه و محلشان موجب خونریزی، ترشح از واژن و تکرر ادرار مي‌شوند. خانم‌هایی که این نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌ها را دارند باید به پزشک مراجعه کنند. اگر فیبروئید موجب خونریزی زياد، فشار به اندام‌های مجاور و یا درد شود، ممکن است انجام جراحی لازم باشد.

آندومتریوز: یک بیماری خوش خیم است که بیشتر در دهۀ 30 و 40 سالگی خانم‌‌‌‌‌‌‌‌ها شایع است. شیوع آن در خانم‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که تا به‌حال باردار نشده‌‌‌‌‌‌‌‌اند بیشتر است. در این بیماری، بافت آندومتر در خارج از رحم و در اعضای مجاور ایجاد می‌شود. این حالت موجب بروز درد در دوره‌‌‌‌‌‌‌‌های قاعدگی، خونریزی غیرعادی از واژن و گاهی ناباروری مي‌شود. این بیماری هم تبدیل به سرطان نمی شود. درمان آن هورمون درمانی و یا جراحی است.
 
هایپرپلازی آندومتر: این حالت افزایش تعداد سلول‌های جدارۀ رحم است و بیشتر بعد از چهل سالگی دیده می شود. این عارضه سرطان نیست ولی گاهی تبدیل به سرطان می‌‌‌‌‌‌‌‌شود. دوره‌‌‌‌‌‌‌‌های قاعدگی شدید، خونریزی مابین پریودها و خونریزی بعد از قاعدگی نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌های شایع هایپرپلازی اندومتر هستند. برای جلوگیری از تبدیل هایپرپلازی به سرطان، درمان با هورمون (مثل پروژسترون) و گاهی حتی هیسترکتومی (خارج کردن رحم) لازم است.
 
 
بیماریهای بد‌‌‌‌‌‌‌‌خیم رحم
تومورهای بدخیم سرطان هستند و اساساً تهدیدی برای زندگی محسوب می‌شوند. سلول‌های سرطانی تهاجمی‌اند و اعضا و بافت‌های مجاور را نابود مي‌كنند. همچنین احتمال دارد سلول‌های سرطانی وارد جریان خون یا عروق لنفاوی شوند. به این طریق سلول‌های سرطانی از تومور اصلی (اولیه) خارج شده و تومورهای دیگری را در ساير اعضا تشکیل می‌‌‌‌‌‌‌‌دهند. گسترش سرطان متاستاز نام دارد. شایعترین محل متاستاز سرطان رحم غدد لنفاوی، ریه‌‌‌‌‌‌‌‌ها، کبد و استخوان‌‌‌‌‌‌‌‌ها هستند.
 
شایع‌‌‌‌‌‌‌‌ترین نوع سرطان رحم از دیواره داخلی رحم (آندومتر) شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌شود. نوع دیگر سرطان، سارکوم رحم است که در میومتر ایجاد می شود و نادرتر از  سرطان آندومتر است. در ادامه این مطلب، منظور از واژۀ "سرطان رحم" سرطانی است که از دیواره داخلی رحم (آندومتر) شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌شود که به آن سرطان آندومتر هم مي‌گويند.
 
 
عوامل خطرساز سرطان رحم
علت دقیق سرطان رحم مشخص نیست. تعداد کمی از کسانی که در معرض عوامل خطرزا هستند به این بیماری دچار می شوند. از سوی دیگر، خیلی از کسانی که در معرض عوامل خطرزا نیستند به این بیماری مبتلا می‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. علت این امر پیچیده است و بسیاری از نکات آن هنوز کشف نشده است. برخی از عوامل خطرساز سرطان رحم شامل موارد زیر است:
 
سن: ابتلا به سرطان رحم بیشتر در خانم‌های بالای 50 سال رخ می‌‌‌‌‌‌‌‌دهد.
هایپرپلازی آندومتر: هایپرپلازی رشد بیش از حد و افزایش سلولهای آندومتر است که خطر ابتلا به سرطان رحم را بیشتر می کند.
هورمون‌درمانی جایگزین: این درمان برای کنترل نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌های یائسگی، پیشگیری از پوکی استخوان و همچنین برای کاهش احتمال حملات قلبی یا سکتۀ مغزی به‌کار می‌‌‌‌‌‌‌‌رود. خانم‌هایی که از استروژن بدون پروژسترون استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند در معرض خطر ابتلا به سرطان رحم هستند ترکیب استروژن و پروژسترون این خطر را کمتر می کند چون پروژسترون از رحم محافظت می‌‌‌‌‌‌‌‌کند.
چاقی: زنان چاق نسبت به زنان لاغر مقدار استروژن بیش‌تری در بدنشان دارند چون استروژن‌ در بافت‌ چربی ساخته می شود. به‌دلیل وجود مقدار زیاد استروژن در زنان چاق، آنها در معرض خطر بالای ابتلا به سرطان رحم هستند. خطر این بیماری در زنانی که دیابتی هستند و فشار خون بالایی دارند بیشتر است.
تاموکسیفن: خطر ابتلا به سرطان رحم در زنانی از داروی تاموکسیفن جهت پیشگیری یا درمان سرطان پستان استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند افزایش می‌‌‌‌‌‌‌‌یابد (البته مزایای تاموکسیفن برای درمان سرطان پستان مهم‌تر از خطر امکان بروز سرطان‌های دیگر است).
سرطان کولون و رکتوم (روده بزرگ): زنانی که سرطان روده بزرگ وراثتی داشته‌‌‌‌‌‌‌‌اند بیش از زنان دیگر در معرض خطر ابتلا به سرطان رحم هستند.
• خطرزايي عوامل ديگر به مدتی که بدن در معرض استروژن بوده است بستگی دارد. زنانی که بچه‌دار نشده‌‌‌‌‌‌‌‌اند، قاعدگي آنها در سن خيلي پایين شروع شده یا خیلی دیر یائسه شده‌اند برای مدت طولانی‌‌‌‌‌‌‌‌تری در معرض استرژون بوده اند و در نتیجه خطر ابتلا به سرطان رحم در آنها بیشتر است.
• زنانی که عوامل خطرساز شناخته شده دارند باید در مورد نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌های این بیماری و چگونگي معاینات دوره‌‌‌‌‌‌‌‌ای منظم با پزشک مشورت کنند.
 
 
علائم
سرطان رحم معمولاً پس از یائسگی رخ می‌‌‌‌‌‌‌‌دهد ولی ممکن است در حوالی شروع یائسگی نيز اتفاق بیفتد. شایعترین علامت سرطان رحم خونریزی غیرعادی از واژن است. این علامت باید جدی گرفته شود.
 
در صورت وجود هر یک از علائم زیر مراجعه به پزشک ضروری است:
• خونریزی یا ترشحات غیرعادی از واژن
• ادرار کردن دردناک و سخت
• درد در هنگام آمیزش
• درد در ناحی ه لگن
 
نکته مهم: این علائم در اکثر موارد به دلیل سرطان نیستند، ولی مراجعه به پزشک برای اطمینان از عدم وجود سرطان ضروری است.
 
 
تشخیص
روشهای مختلفی برای تشخیص سرطان رحم به کار برده می شوند:
 
معاینۀ لگن: معاینۀ لگن برای بررسی واژن، رحم، مثانه و ركتوم انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌شود. پزشک این اندام‌ها را به دقت معاینه می کند.
آزمایش پاپ اسمير: گاهی ممکن است سلولهای بدخیم سرطان رحم در آزمایش پاپ اسمیر دیده شوند.
• سونوگرافي از طریق واژن: این روش قادر است تا حدی میزان پیشرفته بودن سرطان رحم و وسعت درگیری اعضا مجاور رحم را تعیین کند.
نمونه‌برداری: پزشک از بافت پوششی رحم نمونه برمی دارد. این عمل معمولاً در مطب انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌شود، ولی برخی از خانم‌ها نیاز به دیلاتاسیون و کورتاژ (D&C) دارند. که معمولاً به صورت جراحی با بیهوشی در بیمارستان انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌شود.
 
 
مرحله‌‌‌‌‌‌‌‌بندی
وقتی سرطان رحم كه تشخیص داده شد، قدم بعدی تعیین میزان گسترش بیماری در بدن است. به این کار مرحله‌‌‌‌‌‌‌‌بندی (staging) می گویند. مرحله‌‌‌‌‌‌‌‌بندی توسط معاینه بالینی، آزمایش خون یا ادرار، عکس‌برداری از قفس ه سینه، و یا سیتی اسکن، سونوگرافی، MRI، سیگموئیدوسکوپی یا کولونوسکوپی انجام می شود. در بسیاری از موارد، دقيق‌ترين راه مرحله‌بندي این بیماری، جراحی و خارج‌ سازي رحم است.
 
مرحله بندی کلی سرطان رحم به صورت زیر است:
مرحله 1: سرطان فقط در رحم است و به دهانه رحم گسترش پيدا نكرده است.
مرحله 2: سرطان به دهان ه رحم گسترش پیدا كرده است.
مرحله 3: سرطان به خارج از رحم و داخل لگن گسترش یافته است (ولی نه در خارج لگن، و نه در مثانه و ركتوم). غدد لنفاوی در حفره لگن هم به سلول‌های سرطانی آلوده شده‌اند.
مرحله 4: سرطان به خارج رحم لگن گسترش یافته است و یا به مثانه یا ركتوم تهاجم کرده است.
 
 
درمان
انتخاب روش درمانی به عوامل متعددی نظیر انداز ه تومور، درج ه تومور، مرحل ه بیماری، سن بیمار و همچنین سلامت عمومی او بستگی دارد. بسیاری از زنان مبتلا به سرطان رحم با عمل جراحی درمان می‌‌‌‌‌‌‌‌شوند، بعضی از آنها هم تحت پرتودرماني قرار می‌‌‌‌‌‌‌‌گیرند. تعداد محدودی از زنان با هورمون‌درمانی درمان می‌‌‌‌‌‌‌‌شوند و بعضی از بیماران با ترکیبی از درمان‌ها.
پزشک بهترین كسي است كه مي‌توان با او در مورد انواع درمان‌ها و انتخاب‌‌‌‌‌‌‌‌ مناسب و دربارۀ نتایج قابل انتظار درمان مشورت كرد و از او توضيح خواست.
 
جراحی: رایج ترین جراحی برداشتن رحم (هيستركتومي) هر دو لول ه فالوپ، و هر دو تخمدان است. در بسیاری از موارد لازم است تا غدد لنفاوی نزدیک تومور نیز خارج شوند.
پرتودرمانی (رادیوتراپی): در این روش از اشعه با انرژی بالا برای کشتن سلول‌های سرطانی استفاده مي‌ شود. پرتودرماني هم مثل جراحی، درماني موضعی است که فقط بر سلول‌های سرطانی آن محدوده تأثیر می‌‌‌‌‌‌‌‌گذارد. دو نوع روش رادیوتراپی در درمان سرطان رحم کاربرد دارند:
 
- پرتودرمانی خارجی:  در این روش، از دستگاهی در خارج از بدن برای تاباندن پرتو به محل تحت درمان استفاده مي-شود. درمان معمولاً به‌صورت سرپايی در بیمارستان، 5 روز در هفته و برای چند هفته متوالی، انجام می شود.
- پرتودرماني داخلی: در پرتودرماني داخلی محفظه‌اي کوچک از مواد رادیواکتیو را از طریق واژن در رحم قرار داده می-شود. بعضی از بیماران به هر دو نوع پرتودرماني داخلی و خارجی نیاز دارند.
 
برحسب میزان پیشرفته بودن بیماری سن و همچنین سلامت عمومی بیمار، گاهی درمان ترکیبی شامل جراحی، رادیوتراپی و گاهی هورمون و هورمون‌درمانی لازم است.
 
 
عوارض جانبی درمان سرطان رحم
درمان سرطان علاوه بر سلولهای سرطانی، برخی از سلول‌ها و بافت‌های سالم را هم از بین می‌‌‌‌‌‌‌‌برد و از اين‌رو، عوارض جانبی ناخواسته‌ای در بر خواهد داشت. این عوارض جانبی به عوامل متعددی از جمله نوع و وسعت درمان بستگی دارند. این عوارض در تمام بیماران به یک شدت رخ نمی دهد و حتی گاهي از جلسه‌اي به جلسه‌اي تغییر مي‌کنند. پيش از شروع درمان، پزشکان و پرستاران عوارض جانبی احتمالي و نحو ه کنترل آنها را توضیح می‌‌‌‌‌‌‌‌دهند.
 
عوارض جراحی: زنان معمولاً پس از برداشتن رحم احساس درد و خستگی مفرط می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. بیش‌تر زنان از 4 تا 8 هفته پس از جراحی به فعالیت روزمر ه خود باز می‌‌‌‌‌‌‌‌گردند ولی بعضی به زمان بیش‌تری نیاز دارند. پس از جراحی ممکن است بعضی از زنان به مشکلاتی مانند تهوع و استفراغ دچار ‌شوند و بعضی هم به عوارضي در مثانه و شكم. زنانی که رحمشان را برداشته‌اند دیگر دوره‌‌‌‌‌‌‌‌های قاعدگی ندارند و هرگز باردار نخواهند شد. اگر تخمدان‌ها هم برداشته شوند، زنان دچار یائسگی ناگهانی خواهند شد و علائم یائسگی در آنها بروز خواهد کرد. گُرگرفتگی و ساير نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌های یائسگی که با جراحی ایجاد مي شوند بسیار شدیدتر از نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌های ناشی از یائسگی طبیعی هستند. ممکن است از هورمون‌درمانی برای کنترل این علائم استفاده شود. برداشتن رحم فعالیت جنسی برخي از زنان را مختل مي‌کند. در میان گذاشتن این مشکل با همسر مفید است.
 
عوارض پرتودرمانی: عوارض جانبی پرتودرماني به وسعت ناحیه تحت درمان و نقطه‌اي از بدن که درمان مي‌شود بستگی دارد. عوارض جانبی شایع ناشی از پرتو عبارتند از خشکی و قرمز شدن پوست، ریزش مو در محل‌های تحت درمان، از دست دادن اشتها و احساس خستگی مفرط. بعضی از زنان احساس خشکی، خارش، سفت شدن و سوزش در محدود ه واژن دارند. همچنین پرتودرمانی موجب اسهال یا تکرر و احساس ناراحتی در دفع ادرار و موجب کاهش تعداد گلبول‌‌‌‌‌‌‌‌های سفید خون مي شود. معمولاً توصیه می شود بیماران در طول پرتودرماني آمیزش نداشته باشند، گرچه بیش‌تر بیماران می‌‌‌‌‌‌‌‌توانند فعالیت جنسی خود را چند هفته پس از پایان درمان از سر بگیرند.
 
عوارض هورمون‌درمانی: هورمون‌درمانی موجب بروز تعدادي عوارض جانبی مي‌شود. بیمارانی که پروژسترون دریافت می کنند اشتهایشان زیاد می‌‌‌‌‌‌‌‌شود و افزایش وزن پیدا می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. زنانی جراحی نشده اند و کماکان قاعدگی دارند دور ه قاعدگيشان دچار نامنظمی مي‌شود.
 
 
تغذیه مناسب
بیماران باید در طول درمان تغذی ه مناسب داشته باشند. آنان به کالری و پروتئین کافی جهت بالا بردن قدرت سیستم ایمنی و نگه داشتن وزن مناسب نیاز دارند. غذا خوردن مناسب به افراد مبتلا به سرطان کمک می‌‌‌‌‌‌‌‌کند که حس بهتر و انرژی بیش‌تری داشته باشند.
 
 
پیگیری مراقبت
پیگیری مراقبت بعد از درمان برای سرطان رحم مهم است. زنان باید از همیشه پیگیری و مشاوره منظم با پزشک داشته باشند. معاینات دوره‌ای منظم برای تشخیص زودرس عود احتمالی مهم است. معاینات دوره‌ای معمولاً شامل معاین ه فیزیکی، معاین ه لگن، عکس‌برداری با اشع ه ایکس و آزمون‌هاي آزمایشگاهی است.
 
دکتر منصوره علیرضایی
جراح و متخصص زنان، زایمان و نازایی
 
منتشرشده در سرطان رحم
- ميتونين داستان بيماريتون رو از اول برامون توضيح بدين؟
 
اول شديداً دل درد گرفتم که بعد زد به پاهام. رفتم پيش يه دكتر زنان گفتم من مشکل کنترل ادرار دارم، گفت چون افتادگي مثانه دارين بايد مثانتون رو عمل كنن بكشن بالا و یه سونوگرافی بهم داد. وقتي سونوگرافي رو انجام داديم رفتيم پيش يه دكتر متخصص داخلي یه اسكن داديم گفتن يه توده سمت چپتونه درد مال اونه، بعد ما دردمون هي بيشتر شد. گفتن بايد دوباره يه دونه سونوگرافي كن. گفتم اين چيه چه درديه كه من الان پاهام درگير شده هم كمر و شكمم درد شديد منو گرفته. بعد هيچي نگفتن به من.
پيش يه دكتر زنان رفتم جراح بود گفت اگه ميخواي عمل كني رحمتو روش يه زخميه حدود 3 سانت اين امكان داره خونريزي كنه  بعدش رحمتونو بايد عمل كنيم و در بياريم. بعد خواهرم اومد با يه دكتر گفتن به حرفش گوش نكن فردا بيا بخواب بيمارستان كه عملت كنم. من نمي خواستم عمل كنم ولی از درد شديد دل و پا درد و كمردرد مجبور شدم برم كه عملم كنن. رحممو با تخمدونامو درآوردن دادن پاتولوژي. ده روز بعد جوابو گرفتيم برديم مطب بعد به خواهرم گفته بود بايد تو همين بيمارستان تحت نظر باشه اينو خواهرم به من نگفته بود ولي من شك كردم گفتم يه چيزي هست نميدونم چيه اگه مشكلي هست به خودم بگين گفت نه مشكلي نيست فقط ميگن رحمتو چند جلسه شست و شو بديم كه چيزي تو رحم نمونده باشه ميكروبي چيزي بعداً ديگه خواهرم هي اينور اونور زد تا اينجا. من گفتم خب حالا اگه چيز مهميه اينو شخصي بگه، بريم پيش دكتر ببينيم اون چي ميگه.
ديگه حالم خیلی بد بود ديگه دكتر گفت كه دوباره از نو سونوگرافي دوباره از نو عكس سينه دوباره اسكن آزمايش كليه همه رو گرفتن بعد پنج روز منو بستري كرد. من رو غذا افتادم و غذا خوردم بعد اونجا تازه دكتر به من گفت اصلاً نوع مريضيتون اينه اين چند نوعه ولي مال شما غدۀ لنفاويه مثلاً رحمتونو ورداشتن يه تيكه رفته تو لگن سمت چپتون. بعد منو به یه دکتر دیگه معرفی کرد گفت تحت نظر ايشونين شما رو راديوتراپي و شيمي درماني و هركاري از دستش بربياد ميكنه كارش خوبه و فلانه و بيساره. بعد رفتم راديوتراپي بعد 20 جلسه دوباره اسكن از من گرفتن گفتن نه هنوز 5/1 سانت مونده دوباره چند جلسه رفتم و همزمان با اين جلسه ها شیمی درمانی کردم و هم از داخل شكمم منو به برق گذاشتن، بعد اينا گفتن خوب شدي دوباره بيست روز بعدش يه دونه ام آر آي از من گرفتن گفتن نه نميدونم نيم يا چقد مونده هنوز تموم نشده به ريشه چسبيده به استخون چسبيده زير كليه است و سخته و ديگه نميتونم راديوتراپي كنم ميترسم كليه ات از بين بره و بايد عمل كنيو اينو در بياريم.
رفتيم پيش جراح باهاش صحبت كرديم گفتم اگه شما ميخواي منو عمل كني و اينا چند درصد اميد داره که من  خوب شم بلند شم خوب شم بتونم سرپا وايسم بعد از عملم؟ من الان جوونم شايد 10 سال ديگه خدا بهم عمر بده زندگي كردم. گفت من 30 درصد به شما اميد ميدم كه بعد از عمل حالت خوب بشه، گفتم 30 درصد خيلي كمه رو 80 درصد اينا اميد نيست آخه 30 درصد چيه، بعد گفت برو مشورتاتو بكن اگه خواستي بيا من عمل كنم. منم اومدم به دكترم گفتم نه من با 30 درصد عمل نمي كنم همون ترجيح ميدم همینجوري زندگي كنم اگه ميتوني با شيمي درماني اينو رفع كني رفع كن اگه نميتوني كه من بشينم همينطوري بالاخره عمرم ببينم چقدر باشه تحمل ميكنم تموم ميشه. باز با دو سه تا دكتر مشورت كرديم همشون گفتن نميخواد عمل كني همون شيمي درماني می کنیم و بعد دكتر آخري گفت من نمونه برداري مي كنم ببينم اين چيه. نمونه برداري كردم گفت بعد از شيمي درماني بايد رفع  شه.
ديگه الان دارم شيمي درماني پي در پي می کنم. پام ورم كرد منو بستري كردن 10 روزبهم دارو ميزدن .من ديگه اون مريضيم يادم رفت! نميتونستم راه برم درد مي كرد. اومدم خونه داروهامو ميخوردم، دوباره درد شروع شد كمردرد و پادرد و دل درد و همه باهم وبعد رفتم پيش دكتر زنان، واژنم خيلي درد ميكرد شديداً گفتم مشكلم اينه گفتم زخميه چيزيه جديد من اينقدر درد دارم، منو معرفي كرد به دکتر دیگه که اون یه سری کارا کرد و داروها رو نوشت. دارو واسه درد بود بعد آمپولا برا شكم و برا پامم باز دوره مثلاً بادش خوابيده خوبه بعد دو روز بعد باز دوباره بادش بلند ميشه. حالاهم كه اينطوري باد كرده نخوابيده بادش گفتيم پاشيم بريم پيش خانوم دكتر ببينيم چيكار كنيم. گفت اين داروها رو بزنيم ببينيم دردو كم ميكنه زياد ميكنه چيكار ميكنه. ديگه وضع و اوضاع من اين جوري بود بايد باهاش كنار بيام. الان يك ساله اينجوري افتادم اميدوارم هيشكي به اين وضع نيفته خيلي سخته. خيلي سخت بود. اولش كه واسه من باور نكردني بود هركي حرف ميزد مينشستم گريه مي كردم الان ديگه برام عادي شده به اون فكر نمي كنم ميگم پام خوب شه. اينكه چند وقت يه بار شيمي درماني ميشم عادي شده برا من. اول خيلي سخت بود مي گفتم چيكار كنم الانم ديگه چيكار كنم.
 
 
- اولين باري كه اسم بيماريتون رو شنيدين چه احساسي داشتين؟
فكر مي كردم ديگه دنيا تموم شده خيلي سخت بود. ولي خب يواش يواش باهاش كنار اومدم تا دو سه ماه روحيم خوب بود. به خودم مي گفتم خوب ميشي نااميد نشو خيلي نااميد نشدم. وقتي حالم بد مي شد دارومو قطع مي كردم شايد انقدر دارومو قطع و وصل كردم تا حالا از بين نرفته.
 
 
- همون بار اولي كه شنيدين چيكار كردين ؟
خيلي سخت بود اصلا اون شب نخوابيدم شب بود شنيدم. حدس ميزدم يه مريضي دارم بعد آبجيم گفت نه تو فكر و خيال الكي مي كني. فكر كردي مريضي داري فكر و خيال الكي نكن ولي خودم فكر مي كردم يه مريضي دارم چون راستشو بهم نمي گفتن بعد يواش يواش فهميدم مريضي دارم
 
 
- چي شد كه مطمئن شدين؟
دكتر نمونه مغز استخوان از من برداشت اونجا فهميدم كه يه مريضي من دارم كه منشيش گفت اگه تو مغز استخون نباشه شانس آوردي اگه جاي ديگه باشه خوب ميشي مشكلي نيست ديگه مغز استخوان ورداشت گفت سالمه هيچ مشكلي نداره مي-گفت اگه خون آلوده نشه خيلي بهتره. مثل سرماخوردگي يكي از گلو يكي از گردن مي گيره اون روزم من بيرون نشسته بودم يه پسر بچه 18 ساله از گلو گردنش بود گفتم چيه گفتن غده لنفاويه.
 
 
- چه طور خانوادتون رو در جريان بيماريتون گذاشتين؟
من نگفتم اونا همه ميدونستن جز من.
 
 
- از بين دوستا و آشناها كسي بود كه ندونه و شما بهش بگين؟
نه دوستام ميدونن من زياد در مورد بيماري باهاشون صحبت نمي كنم هر وقت صحبت مي كنم ميگم رحممو درآوردم برق گذاشتم حالم خوب نشده دلم درد ميكنه كمرم درد ميكنه پام درد ميكنه حالام كه پام لخت شده اينجوري شده.
 
 
- اطرافيانتون چه عكس العملي نسبت به بيماري داشتن؟
همش ميگفتن خوب ميشي ناراحت نشو خيلي گريه كردم خيلي دور و ورم هستن مثلا ميگن بيا خونه ما كار داري اون ميگه بيا خونۀ ما يه هفته استراحت كن اينجوري كن ولي خودم مايل نيستم برم خونه كسي خواهرم برادرم يا مادرم يه هفته بمونم ميگم خونۀ خودم راحت ترم، راحتم دراز مي كشم آخه يه روز نيست كه مريضي من بيام خونۀ شما يه هفته بشينم برگردم بايد باهاش كنار بيام. نميتونم خونه زندگي خودمو ول كنم بيام اطرافيان خيلي محبت ميكنن ولي خونه بايد صاحب داشته باشه.
 
 
- دوست داشتين عكس العمل بقيه چه جوري مي بود؟
جور ديگه نميدونم چه جوري بود ولي همين جوريم خيلي خوبه خيلي علاقه نشون ميدن كاري دارم كارامو انجام ميدن دارو ميگيرن، آمپولامو مي گيرن خيلي كمك مي كنن خواهرم دارو مي خوام ميرن مي گيرن برادرم همينطور دكتر مي خوام برم ميگه ميام مي برم. خب اينا خيلي خوبه باز تأثير بيشتر داره تو روحيه ام. حالا الان خيلي كمك حالم هستن.
 
 
- بچه ها و همسرتون هم همينطور؟
آره دخترم تو اين يك سال و خورده اي دنبال كارام بود بيمارستان برم دنبالم بياد بستريم كنه ببره بياره. من انقدر دخترام كارامو پيگيري كردن به كاراي شوهرم نياز ندارم كه دنبال كارم بره خواهرام بيشتر پيگير كارام هستن. الان همين دختر كوچيكم من بيمه تكميلي نداشتم بخاطره من رفته سركار خودشو بيمه كرده منم بيمه بيمۀ خودش كرده.
 
 
- به نظر شما برخورد جامعه در رابطه با بيماري سرطان چيه؟
بنظر من اول حرفو پول ميزنه تو اين موقعيت. اگه وضعيت جوري باشه آدم پول نداشته باشه هيشكي به آدم اهميت نميده هر دكتري ميري اول بايد تست بگيري، قبليا رو نگاه نمي كنن تا بيمارستان بستری شي و داروها رو بگيري. همۀ اينا حرف پول ميزنن.
 
 
-  اگه يه آدمي كه همين امروز متوجه شده سرطان داره بياد پيشتون بهش چي ميگين؟
ميگم زياد نا اميد نشه بالاخره دنيا كه به آخر نرسيده هركسي يه مريضي ميگيره بالاخره اينم يه نوع مريضيه مثل سرماخوردگي، مگه سرماخوردگي رو اگه بهش نرسي از پا آدمو نميندازه؟ بالاخره خدا بزرگه، بالاخره يا سرماخوردگي يا يه مريضي ديگه دير يا زود. من وقتي مريضيمو متوجه شدم نميدونستم 5 ماه زنده ام يا يك ماه.
 
 
- دوست داشتين به خودتون خبر داشتن بیماری رو چه جوري بدن؟
نمي خواستم كسي بهم بگه. من فقط یواش یواش از دیگران مي فهميدم. من وقتي خانوم دكتر باهام صحبت كرد گفت مي دوني مريضيت چيه گفتم آره مي دونم مريضيم چيه.
 
 
- الان كه مدت تقريبا زيادي هم گذشته از بيماريتون در مورد اين بيماري و اين شرايط چه حسي دارين؟
خيلي سخته خوشم نمياد از اين بيماري، خیلی سخته باور كردنش.
 
 
- حرف ناگفته يا چيز ناگفته ای هست كه دوست دارين ما بدونيم؟
ايشالا هيچوقت كسي بيمار نشه. دكتر و بيمارستان و شيمي درماني خيلي بده خصوصاً شيمي درماني اسمش خيلي بده. وقتي ميشنوم خيلي ناراحت ميشم. اميدوارم هيچكس مريض نشه و همه مريضا خوب بشن و سر زندگيشون باشن.
 
ریحانه جلودارزاده
ریحانه مکتوفی

مجله دانستنیهای سرطان