دانستنی های سرطان

رحم زنانه ترین عضو بدن زنان است. عضوی که زن را به جنس کاملاً متمایزی تبدیل می کند. عضوی که زن را مادر و خالق زندگی می نماید. در روانکاوی، مردان را دارای "رشک رحم"  قلمداد می کنند1 و بخش بزرگی از تمایل مردان به همسر گزینی را ناشی از نیاز آنها به زن برای زاد و ولد و تملک رحم می شمارند. شاید امکان رشد و نمو جنین در داخل رحم و تولید نسل، تنها معنای روانکاوانه این عضو نباشد. در شرایطی که:
 
- زن امکان قرار گرفتن در جایگاه زنانه خود را نداشته باشد،
- نتواند زن بودن خود را پذیرفته و زندگی کند، و به دلایل فرهنگی و اجتماعی یا خانوادگی، مجبور به بر عهده گرفتن نقشهای مردانه گردد،
- و یا به دلیل زن بودن مورد سوء استفاده قرار گیرد،
 
با این عضو زنانه دچار تعارض می گردد. خشم زن و دختر جوان نسبت به جنسش، که ناشی از شرایط تحمیل شده به او به واسطه جنسیتش است، معمولاً باعث بی توجهی به سلامت در اندامهای زنانه، تمرکز استرس در این اندامها ونهایتاً بروز مشکلاتی در آنها می گردد. واژینیسموس (انقباض عضلات واژن که عمل جنسی را غیر ممکن می نماید) شناخته شده ترین این مشکلات است که اغلب منشأ روانشناختی دارد و باعث مشکلات جسمانی و ارتباطی می گردد.
 
روانشناسی سرطان رحم فرآیند پیچیده ای است. از آنجاکه اغلب زنان خود را به عنوان "زنی که باید انتخاب شود، مورد عشق قرار گیرد و نهایتاً به عنوان یک زن زاد و ولد کند"، می شناسند، شاید سرطان رحم بیش از سایر سرطانها (حتی بیش از سرطان پستان) جنسیت آنها را تحت شعاع قرار می دهد. گاهی اگر بیمار در سنین باروری باشد آغاز درمان خود را به تعویق می اندازد یا حتی ممکن است برای درمان اقدام نکند، حتی اگر زندگیش به طور جدی تهدید شود. در اغلب این موارد در ذهن این افراد "من یعنی زن بودنم" و " زن بودنم یعنی باید بتوانم زاد و ولد کنم " و "درمان سرطان رحم از توانایی و جذابیت جنسی زن می کاهد". متأسفانه در جامعه تفکرات اشتباه زیادی در مورد علت ابتلا به سرطان رحم و تبعات این سرطان و درمان آن بر زندگی جنسی زنان رواج دارد. این تفکرات غلط و نیز عدم امکان ابراز زن بودن و یا خشم نسبت به آن، همگی سرطان رحم را از نظر روانشناختی پیچیده تر می نمایند.
 
 
خشم نسبت به شریک جنسی
گاهی زنانی که به سرطان رحم مبتلا می گردند، شریک جنسی خود را باعث و مقصر بیماریشان می دانند. خشم نسبت به شریک جنسی، تعمیمی از خشم نسبت به رابطه ای غیر صمیمی و تحمیلی یا رابطه جنسی ای غیر ارضا کننده است. بعلاوه تفکرات غلط زیادی هم در این مورد رواج دارد. در این صورت:
 
- درمان رابطه زناشویی، و پرداختن به جنبه های قابل اصلاح آن،
- اصلاح باورها نسبت به جنس مخالف،
- اصلاح تفکرات غلط درباره علت ابتلای به بیماری،
- و درمان خشم ابراز نشده طولانی مدت،
 
می توانند کمک کننده باشند. در این شرایط کمک گرفتن از مشاور خانواده و مشارکت همسر در درمان تعارضات زناشویی برای بهبود شرایط روانشناختی بیمار، پذیرش درمان مناسب و بالا بردن احتمال بهبود از بیماری پیشنهاد می شود.
 
 
احساس ارزش درونی
در ابتلا به اکثر بیماریها، عشق به خویشتن و توجه به بدن به طی کردن مسیر درمان کمک می کند. شاید عشق ورزیدن به خود، به ظاهر آسان باشد ولی برای کسانی که سالها در محیطهای قضاوتگر و مشروط زندگی کرده و نتوانسته اند عشق و محبت مورد نیاز خود را از والدین یا همسر تأمین نمایند، رویایی دست نیافتنی به نظر می رسد. در شرایطی که فرد به واسطه ویژگی ای که امکان تغییر آن را ندارد، مانند جنسش، همواره مورد قضاوت (مثبت یا منفی)، سوء استفاده و عدم باور باشد، پذیرش و عشق به خود دشوارتر نیز می گردد.
 
آنگاه خشم و نفرت یا نگرانی های فرد روی عضو جنسی متمرکز می شود و حتی شاید تمام رابطه فرد با والدین، همسر و فرزندانش نیز مشروط به جنسیتش باشد. تمرکز فرد روی اندامهای جنسی به عنوان منشأ هویت یا حب و بغض، درگیر شدن این اعضا با بیماری را تبدیل به یک مشکل همه جانبه می نماید. تفکیک حس هویت و احترام به نفس از جنس، فرآیندی است که در کودکی باید شکل بگیرد ولی اگر در هر سنی به آن آگاه شویم و در راه شناخت خود و احترام به خود قدم برداریم دور از ذهن نیست که بتوانیم "خویشتن دوستی" را گسترش دهیم. این امر به پذیرش درمان و طی مراحل درمانی کمک خواهد کرد. نتیجه نهایی این فرآیند آن است که فرد صرف نظر از اینکه در تعریف جامعه و والدین از " دختر خوب " قرار بگیرد یا بتواند توقع همسر از "زن خوب" و توقع فرزندان از " مادر خوب " را بر آورده سازد، خود را ارزشمند می داند و برای تحقق خود حقیقی اش تلاش می کند.
 
 
انتخاب زندگی  
در هر لحظه از زندگی انتخاب می کنیم. انتخاب می کنیم که امروز را موهبتی برای زیستن بسازیم یا فاجعه ای ناگزیر. نگرش و افکار و هیجان و عملکردمان را انتخاب می کنیم. اگر هنوز طفیلی ای هستیم که از مادر هستی زاده نشده ایم به نفعمان است که زاده شویم و مسئولیت انتخاب هایمان را بپذیریم. انتخاب زندگی، یکی از خطیرترین انتخابهاست.گاهی با بی توجهی به جسم و روان و روابطمان، با نادیده گرفتن آنچه هستیم و واقعاً می خواهیم باشیم و یا با انتخاب سبک زندگی ناسالم، زندگی نکردن را انتخاب می کنیم.
 
اگر در شرایط دشواری مانند انتخاب درمان مناسب برای سرطان رحم که امکان از دست رفتن باروری را ایجاد می کند قرار گرفته ایم، انتخاب درمان، در واقع انتخاب زندگی است. اگر من فقط باروریم نباشم، با از دست دادنش می توانم زندگی کنم و از بودن لذت ببرم. بررسی باورهایی که نسبت به خود داریم می تواند به این انتخاب کمک کند. پذیرش من زنده و خلاق، معنای بودن و رابطه را تغییر می دهد و کمک گرفتن از درمانگر مناسب برای پیدا کردن معنای جدید زندگی پس از درمان سرطان رحم، این مسیر را تسهیل می نماید.
 
 
بعد از درمان سرطان رحم چگونه زندگی کنم؟
پس از درمان سرطان، بازگرداندن جنبه های خوشایند زندگی پیش از ابتلای به سرطان، بهترین راهکار است. پیشنهاد درمانگران این است که فرد با فعالیت های خلاق، تجربه هنر، ورزش و روابط حمایت کننده امکان یافتن جنبه های متفاوتی از خود را پیدا نماید. تغییر دادن جنبه های ناخوشایند زندگی با کمک گرفتن از متخصصین و اطرافیان نیز بخش بزرگی از این روند خواهد بود.
 
 
ندا یارایی مشاور و روانشناس
 
پنج شنبه, 29 خرداد 1393 ساعت 00:00

نکات خواندنی در مورد سرطان اندومتر (رحم)

رحم بخشی از دستگاه تناسلی خانم‌‌‌‌‌‌‌‌هاست جنین در آن رشد می‌‌‌‌‌‌‌‌کند. رحم در حفره لگن بین مثانه و ركتوم قرار دارد. بخش پايینی رحم که باریک است دهانه رحم (سرويكس) و بخش میانی که پهن است تنه رحم نام دارد. قسمت بالایی رحم که برجسته است فوندوس نام دارد. لوله‌‌‌‌‌‌‌‌های فالو‌‌‌‌‌‌‌‌پ در بالا و طرفین قرار دارند و رحم را به تخمدانها مرتبط می کنند. بافت دیوار ه رحم دولایه است. لای ه درونی یا پوشاننده آندومتر، و لای ه بیرونی که ماهیچه ای است میومتر نام دارد. رحم هم همانند سایر اعضای بدن دچار بیماریهای مختلفی می شود که خوشبختانه در اکثر موارد، بیماریهای خوش خیم هستند که به راحتی درمان می شوند.
 
 
بیماریهای خوش‌‌‌‌‌‌‌‌خیم رحم
فیبروئید: تومور شایع ماهیچۀ رحم است و بیشتر بعد از 40 سالگی دیده می شود. احتمال دارد فیبروئیدها متعدد باشند ولی نکته مهم این است که آنها تبدیل به سرطان نمی‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. بعد از یائسگی فیبروئیدها کوچک و گاهی ناپدید می‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. فیبروئیدها معمولاً هیچ علامتی ندارند و هیچ درمانی هم لازم ندارند، ولی گاهی بسته به اندازه و محلشان موجب خونریزی، ترشح از واژن و تکرر ادرار مي‌شوند. خانم‌هایی که این نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌ها را دارند باید به پزشک مراجعه کنند. اگر فیبروئید موجب خونریزی زياد، فشار به اندام‌های مجاور و یا درد شود، ممکن است انجام جراحی لازم باشد.

آندومتریوز: یک بیماری خوش خیم است که بیشتر در دهۀ 30 و 40 سالگی خانم‌‌‌‌‌‌‌‌ها شایع است. شیوع آن در خانم‌‌‌‌‌‌‌‌هایی که تا به‌حال باردار نشده‌‌‌‌‌‌‌‌اند بیشتر است. در این بیماری، بافت آندومتر در خارج از رحم و در اعضای مجاور ایجاد می‌شود. این حالت موجب بروز درد در دوره‌‌‌‌‌‌‌‌های قاعدگی، خونریزی غیرعادی از واژن و گاهی ناباروری مي‌شود. این بیماری هم تبدیل به سرطان نمی شود. درمان آن هورمون درمانی و یا جراحی است.
 
هایپرپلازی آندومتر: این حالت افزایش تعداد سلول‌های جدارۀ رحم است و بیشتر بعد از چهل سالگی دیده می شود. این عارضه سرطان نیست ولی گاهی تبدیل به سرطان می‌‌‌‌‌‌‌‌شود. دوره‌‌‌‌‌‌‌‌های قاعدگی شدید، خونریزی مابین پریودها و خونریزی بعد از قاعدگی نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌های شایع هایپرپلازی اندومتر هستند. برای جلوگیری از تبدیل هایپرپلازی به سرطان، درمان با هورمون (مثل پروژسترون) و گاهی حتی هیسترکتومی (خارج کردن رحم) لازم است.
 
 
بیماریهای بد‌‌‌‌‌‌‌‌خیم رحم
تومورهای بدخیم سرطان هستند و اساساً تهدیدی برای زندگی محسوب می‌شوند. سلول‌های سرطانی تهاجمی‌اند و اعضا و بافت‌های مجاور را نابود مي‌كنند. همچنین احتمال دارد سلول‌های سرطانی وارد جریان خون یا عروق لنفاوی شوند. به این طریق سلول‌های سرطانی از تومور اصلی (اولیه) خارج شده و تومورهای دیگری را در ساير اعضا تشکیل می‌‌‌‌‌‌‌‌دهند. گسترش سرطان متاستاز نام دارد. شایعترین محل متاستاز سرطان رحم غدد لنفاوی، ریه‌‌‌‌‌‌‌‌ها، کبد و استخوان‌‌‌‌‌‌‌‌ها هستند.
 
شایع‌‌‌‌‌‌‌‌ترین نوع سرطان رحم از دیواره داخلی رحم (آندومتر) شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌شود. نوع دیگر سرطان، سارکوم رحم است که در میومتر ایجاد می شود و نادرتر از  سرطان آندومتر است. در ادامه این مطلب، منظور از واژۀ "سرطان رحم" سرطانی است که از دیواره داخلی رحم (آندومتر) شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌شود که به آن سرطان آندومتر هم مي‌گويند.
 
 
عوامل خطرساز سرطان رحم
علت دقیق سرطان رحم مشخص نیست. تعداد کمی از کسانی که در معرض عوامل خطرزا هستند به این بیماری دچار می شوند. از سوی دیگر، خیلی از کسانی که در معرض عوامل خطرزا نیستند به این بیماری مبتلا می‌‌‌‌‌‌‌‌شوند. علت این امر پیچیده است و بسیاری از نکات آن هنوز کشف نشده است. برخی از عوامل خطرساز سرطان رحم شامل موارد زیر است:
 
سن: ابتلا به سرطان رحم بیشتر در خانم‌های بالای 50 سال رخ می‌‌‌‌‌‌‌‌دهد.
هایپرپلازی آندومتر: هایپرپلازی رشد بیش از حد و افزایش سلولهای آندومتر است که خطر ابتلا به سرطان رحم را بیشتر می کند.
هورمون‌درمانی جایگزین: این درمان برای کنترل نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌های یائسگی، پیشگیری از پوکی استخوان و همچنین برای کاهش احتمال حملات قلبی یا سکتۀ مغزی به‌کار می‌‌‌‌‌‌‌‌رود. خانم‌هایی که از استروژن بدون پروژسترون استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند در معرض خطر ابتلا به سرطان رحم هستند ترکیب استروژن و پروژسترون این خطر را کمتر می کند چون پروژسترون از رحم محافظت می‌‌‌‌‌‌‌‌کند.
چاقی: زنان چاق نسبت به زنان لاغر مقدار استروژن بیش‌تری در بدنشان دارند چون استروژن‌ در بافت‌ چربی ساخته می شود. به‌دلیل وجود مقدار زیاد استروژن در زنان چاق، آنها در معرض خطر بالای ابتلا به سرطان رحم هستند. خطر این بیماری در زنانی که دیابتی هستند و فشار خون بالایی دارند بیشتر است.
تاموکسیفن: خطر ابتلا به سرطان رحم در زنانی از داروی تاموکسیفن جهت پیشگیری یا درمان سرطان پستان استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند افزایش می‌‌‌‌‌‌‌‌یابد (البته مزایای تاموکسیفن برای درمان سرطان پستان مهم‌تر از خطر امکان بروز سرطان‌های دیگر است).
سرطان کولون و رکتوم (روده بزرگ): زنانی که سرطان روده بزرگ وراثتی داشته‌‌‌‌‌‌‌‌اند بیش از زنان دیگر در معرض خطر ابتلا به سرطان رحم هستند.
• خطرزايي عوامل ديگر به مدتی که بدن در معرض استروژن بوده است بستگی دارد. زنانی که بچه‌دار نشده‌‌‌‌‌‌‌‌اند، قاعدگي آنها در سن خيلي پایين شروع شده یا خیلی دیر یائسه شده‌اند برای مدت طولانی‌‌‌‌‌‌‌‌تری در معرض استرژون بوده اند و در نتیجه خطر ابتلا به سرطان رحم در آنها بیشتر است.
• زنانی که عوامل خطرساز شناخته شده دارند باید در مورد نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌های این بیماری و چگونگي معاینات دوره‌‌‌‌‌‌‌‌ای منظم با پزشک مشورت کنند.
 
 
علائم
سرطان رحم معمولاً پس از یائسگی رخ می‌‌‌‌‌‌‌‌دهد ولی ممکن است در حوالی شروع یائسگی نيز اتفاق بیفتد. شایعترین علامت سرطان رحم خونریزی غیرعادی از واژن است. این علامت باید جدی گرفته شود.
 
در صورت وجود هر یک از علائم زیر مراجعه به پزشک ضروری است:
• خونریزی یا ترشحات غیرعادی از واژن
• ادرار کردن دردناک و سخت
• درد در هنگام آمیزش
• درد در ناحی ه لگن
 
نکته مهم: این علائم در اکثر موارد به دلیل سرطان نیستند، ولی مراجعه به پزشک برای اطمینان از عدم وجود سرطان ضروری است.
 
 
تشخیص
روشهای مختلفی برای تشخیص سرطان رحم به کار برده می شوند:
 
معاینۀ لگن: معاینۀ لگن برای بررسی واژن، رحم، مثانه و ركتوم انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌شود. پزشک این اندام‌ها را به دقت معاینه می کند.
آزمایش پاپ اسمير: گاهی ممکن است سلولهای بدخیم سرطان رحم در آزمایش پاپ اسمیر دیده شوند.
• سونوگرافي از طریق واژن: این روش قادر است تا حدی میزان پیشرفته بودن سرطان رحم و وسعت درگیری اعضا مجاور رحم را تعیین کند.
نمونه‌برداری: پزشک از بافت پوششی رحم نمونه برمی دارد. این عمل معمولاً در مطب انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌شود، ولی برخی از خانم‌ها نیاز به دیلاتاسیون و کورتاژ (D&C) دارند. که معمولاً به صورت جراحی با بیهوشی در بیمارستان انجام می‌‌‌‌‌‌‌‌شود.
 
 
مرحله‌‌‌‌‌‌‌‌بندی
وقتی سرطان رحم كه تشخیص داده شد، قدم بعدی تعیین میزان گسترش بیماری در بدن است. به این کار مرحله‌‌‌‌‌‌‌‌بندی (staging) می گویند. مرحله‌‌‌‌‌‌‌‌بندی توسط معاینه بالینی، آزمایش خون یا ادرار، عکس‌برداری از قفس ه سینه، و یا سیتی اسکن، سونوگرافی، MRI، سیگموئیدوسکوپی یا کولونوسکوپی انجام می شود. در بسیاری از موارد، دقيق‌ترين راه مرحله‌بندي این بیماری، جراحی و خارج‌ سازي رحم است.
 
مرحله بندی کلی سرطان رحم به صورت زیر است:
مرحله 1: سرطان فقط در رحم است و به دهانه رحم گسترش پيدا نكرده است.
مرحله 2: سرطان به دهان ه رحم گسترش پیدا كرده است.
مرحله 3: سرطان به خارج از رحم و داخل لگن گسترش یافته است (ولی نه در خارج لگن، و نه در مثانه و ركتوم). غدد لنفاوی در حفره لگن هم به سلول‌های سرطانی آلوده شده‌اند.
مرحله 4: سرطان به خارج رحم لگن گسترش یافته است و یا به مثانه یا ركتوم تهاجم کرده است.
 
 
درمان
انتخاب روش درمانی به عوامل متعددی نظیر انداز ه تومور، درج ه تومور، مرحل ه بیماری، سن بیمار و همچنین سلامت عمومی او بستگی دارد. بسیاری از زنان مبتلا به سرطان رحم با عمل جراحی درمان می‌‌‌‌‌‌‌‌شوند، بعضی از آنها هم تحت پرتودرماني قرار می‌‌‌‌‌‌‌‌گیرند. تعداد محدودی از زنان با هورمون‌درمانی درمان می‌‌‌‌‌‌‌‌شوند و بعضی از بیماران با ترکیبی از درمان‌ها.
پزشک بهترین كسي است كه مي‌توان با او در مورد انواع درمان‌ها و انتخاب‌‌‌‌‌‌‌‌ مناسب و دربارۀ نتایج قابل انتظار درمان مشورت كرد و از او توضيح خواست.
 
جراحی: رایج ترین جراحی برداشتن رحم (هيستركتومي) هر دو لول ه فالوپ، و هر دو تخمدان است. در بسیاری از موارد لازم است تا غدد لنفاوی نزدیک تومور نیز خارج شوند.
پرتودرمانی (رادیوتراپی): در این روش از اشعه با انرژی بالا برای کشتن سلول‌های سرطانی استفاده مي‌ شود. پرتودرماني هم مثل جراحی، درماني موضعی است که فقط بر سلول‌های سرطانی آن محدوده تأثیر می‌‌‌‌‌‌‌‌گذارد. دو نوع روش رادیوتراپی در درمان سرطان رحم کاربرد دارند:
 
- پرتودرمانی خارجی:  در این روش، از دستگاهی در خارج از بدن برای تاباندن پرتو به محل تحت درمان استفاده مي-شود. درمان معمولاً به‌صورت سرپايی در بیمارستان، 5 روز در هفته و برای چند هفته متوالی، انجام می شود.
- پرتودرماني داخلی: در پرتودرماني داخلی محفظه‌اي کوچک از مواد رادیواکتیو را از طریق واژن در رحم قرار داده می-شود. بعضی از بیماران به هر دو نوع پرتودرماني داخلی و خارجی نیاز دارند.
 
برحسب میزان پیشرفته بودن بیماری سن و همچنین سلامت عمومی بیمار، گاهی درمان ترکیبی شامل جراحی، رادیوتراپی و گاهی هورمون و هورمون‌درمانی لازم است.
 
 
عوارض جانبی درمان سرطان رحم
درمان سرطان علاوه بر سلولهای سرطانی، برخی از سلول‌ها و بافت‌های سالم را هم از بین می‌‌‌‌‌‌‌‌برد و از اين‌رو، عوارض جانبی ناخواسته‌ای در بر خواهد داشت. این عوارض جانبی به عوامل متعددی از جمله نوع و وسعت درمان بستگی دارند. این عوارض در تمام بیماران به یک شدت رخ نمی دهد و حتی گاهي از جلسه‌اي به جلسه‌اي تغییر مي‌کنند. پيش از شروع درمان، پزشکان و پرستاران عوارض جانبی احتمالي و نحو ه کنترل آنها را توضیح می‌‌‌‌‌‌‌‌دهند.
 
عوارض جراحی: زنان معمولاً پس از برداشتن رحم احساس درد و خستگی مفرط می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. بیش‌تر زنان از 4 تا 8 هفته پس از جراحی به فعالیت روزمر ه خود باز می‌‌‌‌‌‌‌‌گردند ولی بعضی به زمان بیش‌تری نیاز دارند. پس از جراحی ممکن است بعضی از زنان به مشکلاتی مانند تهوع و استفراغ دچار ‌شوند و بعضی هم به عوارضي در مثانه و شكم. زنانی که رحمشان را برداشته‌اند دیگر دوره‌‌‌‌‌‌‌‌های قاعدگی ندارند و هرگز باردار نخواهند شد. اگر تخمدان‌ها هم برداشته شوند، زنان دچار یائسگی ناگهانی خواهند شد و علائم یائسگی در آنها بروز خواهد کرد. گُرگرفتگی و ساير نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌های یائسگی که با جراحی ایجاد مي شوند بسیار شدیدتر از نشانه‌‌‌‌‌‌‌‌های ناشی از یائسگی طبیعی هستند. ممکن است از هورمون‌درمانی برای کنترل این علائم استفاده شود. برداشتن رحم فعالیت جنسی برخي از زنان را مختل مي‌کند. در میان گذاشتن این مشکل با همسر مفید است.
 
عوارض پرتودرمانی: عوارض جانبی پرتودرماني به وسعت ناحیه تحت درمان و نقطه‌اي از بدن که درمان مي‌شود بستگی دارد. عوارض جانبی شایع ناشی از پرتو عبارتند از خشکی و قرمز شدن پوست، ریزش مو در محل‌های تحت درمان، از دست دادن اشتها و احساس خستگی مفرط. بعضی از زنان احساس خشکی، خارش، سفت شدن و سوزش در محدود ه واژن دارند. همچنین پرتودرمانی موجب اسهال یا تکرر و احساس ناراحتی در دفع ادرار و موجب کاهش تعداد گلبول‌‌‌‌‌‌‌‌های سفید خون مي شود. معمولاً توصیه می شود بیماران در طول پرتودرماني آمیزش نداشته باشند، گرچه بیش‌تر بیماران می‌‌‌‌‌‌‌‌توانند فعالیت جنسی خود را چند هفته پس از پایان درمان از سر بگیرند.
 
عوارض هورمون‌درمانی: هورمون‌درمانی موجب بروز تعدادي عوارض جانبی مي‌شود. بیمارانی که پروژسترون دریافت می کنند اشتهایشان زیاد می‌‌‌‌‌‌‌‌شود و افزایش وزن پیدا می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند. زنانی جراحی نشده اند و کماکان قاعدگی دارند دور ه قاعدگيشان دچار نامنظمی مي‌شود.
 
 
تغذیه مناسب
بیماران باید در طول درمان تغذی ه مناسب داشته باشند. آنان به کالری و پروتئین کافی جهت بالا بردن قدرت سیستم ایمنی و نگه داشتن وزن مناسب نیاز دارند. غذا خوردن مناسب به افراد مبتلا به سرطان کمک می‌‌‌‌‌‌‌‌کند که حس بهتر و انرژی بیش‌تری داشته باشند.
 
 
پیگیری مراقبت
پیگیری مراقبت بعد از درمان برای سرطان رحم مهم است. زنان باید از همیشه پیگیری و مشاوره منظم با پزشک داشته باشند. معاینات دوره‌ای منظم برای تشخیص زودرس عود احتمالی مهم است. معاینات دوره‌ای معمولاً شامل معاین ه فیزیکی، معاین ه لگن، عکس‌برداری با اشع ه ایکس و آزمون‌هاي آزمایشگاهی است.
 
دکتر منصوره علیرضایی
جراح و متخصص زنان، زایمان و نازایی
 
منتشرشده در سرطان رحم

مجله دانستنیهای سرطان