دانستنی های سرطان

سه شنبه, 27 خرداد 1393 ساعت 00:00

مؤسسه خیریه بهنام دهش پور

مؤسسه خیریه بهنام دهش پور مستقر در بخش سرطان بیمارستان شهدای تجریش، نام جوان قهرمانی را بر پیشانی دارد که در آغاز هفدهمین بهار زندگی اش به بیماری سرطان مبتلا شد و طی سه سال جدال با این بیماری در سن 21 سالگی درگذشت. وی با وجود بیماری شدید تمام وقت خویش را صرف کمک رسانی به هموطنان مبتلا به سرطان کرد. پس از او که آغازگر این راه عظیم بود، خانواده، دوستان و دیگر داوطلبین راه او را تا به امروز که بیش از یک دهه از فعالیت مؤسسه خیریه بهنام دهش پور می گذرد، ادامه داده اند.


 رسالت سازمانی این مؤسسه ارائه خدمات رایگان درمانی، پزشکی، بهداشتی و فرهنگی در سطح بین المللی به بیماران مبتلا به سرطان و خانواده های آنها بدون هرگونه محدودیت سنی، جنسی، ملیتی، مذهبی و یا نوع و مرحله بیماری سرطان است. این مؤسسه سازمانی غیردولتی(NGO) است و کلیۀ خدمات خود را بدون هیچگونه  وابستگی به سازمان ها و ارگان های دولتی ارائه می نماید. اکنون پس از 19 سال مفتخریم که به پشتوانۀ بیش از 4500 عضو داوطلب، به فعالیت خود ادامه می دهیم. کلیه هزینه های این مؤسسه از کمکهای مردمی و عواید حاصل از برگزاری مراسم مختلف تأمین می گردد.


این مؤسسه طی 19 سال فعالیت در راستای ارائه خدمات درمانی و پزشکی، خدمات حمایتی و مددکاری و خدمات رفاهی و اقامتی به بیش از 7000 بیمار کودک و بزرگسال مبتلا به سرطان گام برداشته و در این راه کادر مجرب و حاذق پزشکی و درمانی، متخصصین در زمینه مددکاری و روانشناسی، کارشناسان در زمینۀ روابط عمومی و امور بین الملل، مالی و اداری، منابع انسانی و توسعه سیستم، تبلیغات و اطلاع رسانی، جلب و جذب کمک ها و مشارکت های مردمی، فن آوری اطلاعات و انفورماتیک، جوانان پُرشور و خیّر به عنوان بازوی اجرائی مؤسسه در اجرای پروژه های مختلف، همواره فعال و کمک به همنوع را والاترین هدف خود قرار داده اند.


این مؤسسه در راستای انطباق با مجموعه جامعی از معیارهای بهترین روش های کاری، خود را در مسیر ممیزی و ارزیابی قرارداده و طی چهار سال متوالی موفق به اخذ گواهینامه بین المللی SGS شده است، به ترتیبی که بیش از همیشه و با قوت بیشتر، بالاترین اطمینان ممکن را به تمامی ذینفعان خود در جهت نیل به پاسخگوئی، کارایی و پایداری بهینه اهداف و برنامه های خود ارائه می کند .


مؤسسه خیریه بهنام دهش پور در آگوست سال 2011 موفق به کسب مقام مشورتی شورای اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد (ECOSOC ) گردید. این مؤسسه خیریه سازمانی است که در فضای بین المللی فعالیت کرده و در این فضا توسط سازمان های دیگر دیده می شود.
این مؤسسه با بررسی ابعاد بهترین روش های کاری در زمینه نظام راهبردی، مدیریت صداقت، ارتباطات و آگاهی رسانی و سرمایه-های انسانی، تدوین مؤلفه های مدیریت در خصوص سیستم ها و روش های مالی و اداری، بررسی بهبود مستمر در امر برنامه ریزی، بررسی، اجرا و عملیات و برآورده نمودن انتظارات جوامع اهدا کننده کمک های مالی در خصوص شفافیت، کارایی و اثربخشی، گام برداشته و این گستردگی فعالیت را مایه مباهات می داند.

(روابط عمومی خیریه بهنام دهش پور)

سه شنبه, 27 خرداد 1393 ساعت 00:00

بهترین نامها، بهنام که بود

بهنام پسري مهربان، ورزشكار و عاشق دوستان بود كه پس از درگذشتش بسياري از كارهاي خير او عيان شد. روزي در اثر ضربه‏ اي به كبدش احساس ناراحتي كرد. وي چند مرتبه ديگر هم در اين ناحيه احساس درد كرده بود. با مراجعه به پزشك، علت را جويا شديم؛ مشخص شد كه غده‏ اي در كبد بهنام وجود دارد و پس از انجام آزمايشاتي پزشکان به این نتیجه رسیدند که بهنام سرطان كبد دارد و بايد تحت عمل جراحي قرار گيرد. در ابتدا بهنام بسيار ناراحت شد، اما پس از دقايقي گفت: شايد اين خواست خدای بهنام دهش‌پور باشد، من بايد با اين بيماري مبارزه كنم.


بهنام شروع به شيمي‏ درماني كرد. هشت ماه، هفته  اي سه روز شيمي درماني كامل در بيمارستان و دو روز شيمي درماني كوتاه مدت. پس از هشت ماه و نيم تصميم بر آن شد كه عمل كبد انجام شود. بعد از دوازده ساعت عمل، بهنام را به اتاق مراقبت‏هاي ويژه بردند و در آنجا بود كه بهنام روي كاغذي بعد از تشكر از پدرش نوشت: ديدي از پا درش آوردم.


به علت رشد مجدد غده اي در كبد، باز هم عملي به مدت هشت ساعت روي بهنام انجام شد. در همان هنگام متوجه شديم كه ريه‏ های بهنام هم مبتلا به سرطان است و روي ريه‏ ها هم عملي انجام گرفت.


پس از سه سال درمان در انگليس، بهنام به آمريكا رفت و آنجا هم مورد عمل جراحي قرار گرفت. در طول مدت درمان، بهنام به من و پدرش مي‌گفت: "من فكر مي‌كنم دردِ نداشتن، كمتر از درد سرطان نيست".او پيشنهاد داد كه دلم مي خواهد براي مردمي كه سرطان دارند، اما پول ندارند، كاري انجام دهم. بهنام به بازديد خيريه‌اي در سفارت كانادا رفت و در آنجا با تعدادي از بانوان نيكوكار آشنا شد و از آنان خواست كه او را در اين راه ياری دهند.


به پيشنهاد پزشك معالج بهنام، وی به بازديد بيمارستان شهداء تجريش رفت و ديد كه بيماران در ساختمان نيمه تمامی برای استفاده از دستگاه كبالت صف كشيده‏ اند. بهنام تصميم گرفت كه فعاليتش را در اين ساختمان شروع كند.


به همت بهنام و كمك دوستان، بازاری به مدت سه روز برگزار شد و مورد استقبال شديد مردم واقع شد. یک كنسرت پيانو نيز توسط دوستان بهنام در فرهنگسراي ارسباران برگزار شد، همچنين او به همراه چند تن از دوستانش تصميم گرفتند كه بازار شمعي به مناسبت عيد در منزل ما و در اتاقش به مدت سه روز برگزار كنند. بهنام عليرغم بيماري خواست تا با دوستانش باشد. يكي از دوستان بهنام از او سؤال كرد: «آيا فروش يك عدد شمع ارزش آن را دارد كه تو بايستي و استراحت نكني؟» و بهنام جواب داد: "پول يك عدد شمع، برابر يك ليوان آب است، اگر هركس يك ليوان آ‌ب كمك كند، دريايي خواهد شد تا به مريض‏ها كمك كنيم"


بعد از رفتن دوستانش، او خيلي منقلب بود و ما از او خواستيم تا شب را با من و پدرش بگذراند. تا صبح با بهنام درباره دوستانش صحبت كرديم. هنگام اذان صبح، متوجه شدم كه بهنام به سختي صحبت مي‏كند. پدرش با آمبولانس و پزشك تماس گرفت. بهنام با لبخند خانه را ترك كرد و متأسفانه در راه بيمارستان زندگي را بدرود گفت. بهنام هميشه از دوستانش مي‏ خواست تا راه او را ادامه دهند.


ما همگي جمع شديم، دوستان بهنام و خانواده هايشان و شروع به فعاليت كرديم. تصميم گرفته شد كه با جمع‏ آوري كمك‏ها سالن انتظار و اتاق معاينه ساخته شود؛ بخش بستري، دفتر، كتابخانه پزشكان، كتابخانه کودکان و اتاق كنفرانس كم كم آماده شد.
 
(شهلا لاجوردي مادر بهنام دهش‌پور)

مجله دانستنیهای سرطان